chapine weblog وبلاگ چپینه

چپینه

Monday, September 18, 2006

هوا رو داری؟

چه قدر این هوا رو دوست دارم. خنک، ابری، نم توی هوا است و همه‌چی خوب و تمیزه! یه جورایی یه صحنهٔ عجیب درست می‌کنه. بعضی از این صحنه‌ها خیلی آشنا هستند. انگار که آدم توی یک زندگی قبلی، این‌ها رو داشته .. یا یک زندگی که به موازات همین زندگی الآن در جریانه .. اما فقط قشنگی داره ... سختی توش نیست! همیشه همه چی خوبه! یکی دیگه از صحنه‌هایی که این حالت رو بهم می‌ده، وقتیه که توی شب دارم توی حیاطی راه می‌رم که سنگ فرش شده و در اطراف چمن کاری شده و چراغ‌های کوتاه روی زمین هستند. عین قارچ‌های بزرگ و نورانی که از زمین بیرون اومده باشند. هر وقت این صحنه رو می‌بینم حس می‌کنم که توی یک جای دیگه، این صحنه برام یک صحنهٔ تکرار شدنی دوست داشتنیه. انگار که خونهٔ آدم این شکلی باشه! خلاصه هر چی که هست، واقعاً دوست داشتنیه.

قَبِلتُ

خوب بالاخره هر کسی که اشتباهی می‌کنه، باید بپذیره و بیاد عذرخواهی .. بزرگتر هم همیشه باید ببخشه .. از قدیم گفتند بخشش مال بزرگ‌تر هاست! دیدیم که این پاپ بندیکت هم از کردهٔ خود نادم و پشیمان شد و عذرخواهی کرد، من هم دیگه کاری ازم بر نمی‌آد جز اینکه ببخشمش. اما باید قول بده که دفعهٔ بعد بچهٔ خوبی باشه!

Saturday, September 16, 2006

قاراشمیشات پتاسیم

عجب قاراشمیشیه اوضای دنیا آقا!

از یک طرف، ۳ شنبهٔ پیش یکی از مقامات آمریکایی گفته بود که ایران حتماً باید تحریم شه، از چهارشنبهٔ پیش تا الآن همین‌طور هر روز نظر اتحادیه اروپا نسبت به ایران داره بهتر می‌شه! تازه دیروز به امریکا گیر دادند که مستنداتش در مورد برنامهٔ اتمی ایران با قصد و غرض بوده. ببین چی کرده این لاریجانی با سولانا! در هر صورت فعلاً که خیالمون داره راحت تر می‌شه!

از یک طرف دیگه این پاپ کمی تندروی کرده بوده، گفته بوده که قدیم‌ها یکی از این امپراتورهای اروپایی گفته بوده که اسلام دین خشونت است. یکی نیست بگه آخه تو پاپ هستی! میلیارد نفر چشمشون به دهن توئه! حواست باید باشه که چی داری می‌گی! پاپ واسه خودش باید بدونه که هر چی بگه، نباید راجع به باقی دین‌ها نظر بده ... بابا باز هم باید مسابقات جهانی جنگ‌های صلیبی راه بیافته و میلیون نفر بمیره تا این‌ها بفهمند که برای رسیدن به خدا راه‌های بسیاری است؟ آیا واقعاً؟!!

از طرف دیگه، توی این بهبوههٔ دنیا توی عراق دارند دور بغداد خندق می‌کنند! این یکی‌ها که شوتولو فکر می‌کنند ۱۰۰۰ سال پیشه!

از طرف دیگه توی کلمبیا غوغایی برپاست! تو یکی از شهر‌های کلمبیا که خیلی خشونت بالا رفته و کشت و کشتار بیداد می‌کنه، دخترها دست به کار شدند .. یا بهتر بگم دست از کار کشیدند و گفتند که ما دیگه با مردهایی که تفنگ حمل می‌کنند نمی‌خوابیم! تا مردها اسلحه ها رو کنار نذارند ما نمی‌ذاریم بهمون دست بزنند. واقعاً این کارشون قشنگه و من به شخصه از اعتماد به نفس این خانوم‌ها کمال تشکر رو دارم. واقعاً برای هیچ مردی بدتر از این نیست که مجبور بشه برای آرامش شبش بره تو خیابون دنبال یکی بگرده تازه آخرش هم پول بده! ... شوخی کردم ... اما همین که این خانوم‌ها دست به کار شدند و حرکتی کردند علیه خشونت قابل ستایشه!

خلاصه این‌که اوضای دنیا خیلی قاراشمیشه! تازه توی امریکا بوش یک طرح داده بوده که یک سری قوانین محدود کننده برای خارجی‌های مسافر به امریکا وضع کنه که سنای امریکا زده تو پوزش و گفته که نه و یک قانون کمی مهربانانه‌تر وضع کردند. جالب اینکه کالین پاول هم از مخالفان طرح بوش بوده! فکر کنم فردا خبرگزاری‌ها اعلام کنند که زن بوش اعلام کرده که تا بوش بی‌خیال جنگ نشه، شب‌ها می‌ره با جان کری توی یک تخت یک نفره می‌خوابه!

من رو بگو که امروز که از خونه اومدم بیرون گفتم عجب هوای عالیه! دنیا چه آرومه و قشنگ! تا دستم به اینترنت رسید و اخبار رو خوندم فهمیدم که اصلا هم آرامشی در کار نیست! توی این دنیا که آرومه، میلیون‌ها اتفاق داره می‌افته!

Wednesday, September 13, 2006

می‌می؟

- ۵۰ نفر کشته و بیش از ۱۰۰ نفر زخمی در جریان سخنرانی کاندیدای ریاست جمهوری یمن!

داشتم اخبار دیشب رو گوش می‌دادم و تو فکر بودم چه دنیایی که این همه کشته و زخمی، فقط برای یک سخنرانی، اون هم کشور کوچیکی مثل یمن!

تو فکر بودم که یهو دیدم اخبار شبانگاهی گفت: مراسم تدفین «می‌می» ... من یهو توجهم جلب شد و در کمال ناباوری دیدم که توی تایلند (یا یکی از کشورهای همین تیریپی) یک گربه با نام می‌می مرده و اعضای این سازمان‌های بین‌المللی طرفدار حیوانات براش مراسم گرفته بودند. البته اهمیت ارزش دادن به حیوانات رو زیر سؤال نمی‌برم. علاقهٔ وافر خودم رو هم نسبت به گربه‌ها کتمان نمی‌کنم. و تأیید می‌کنم که از دست دادن «می‌می» جون، برای اطرافیانش غم بزرگیه! اما این رو نمی‌تونم نگم که «ما ا اا ا ا . ... .» آخه گربه؟؟؟!!! مراسم تدفین؟؟!!! بین‌المللی؟؟!!!

و بعدش به این نتیجه رسیدم که تو دنیایی که واسهٔ گربه مراسم تدفین اونطوری می‌گیرند، ۵۰ تا کشته تو یمن کمه ... یه ۲۰۰ نفری بایستی می‌مردند!

به زیر ۸۰ کیلو خوش آمدم

در نگاه اول خبر کوچیکیه، اما نخوردن‌ها و خوردن دیگران رو دیدن کشیده‌ام تا بالاخره بعد از ۵ سال، به زیر ۸۰ کیلو برگشتم. بازگشت به جماعت زیر ۸۰ کیلوگرمی دنیا رو به خودم تبریک می‌گم!

Tuesday, September 05, 2006

عضلاتم،‌ بیارامید و آه مکشید که من بیدارم

کلیه عضلات تنم، خصوصاً عضلات سینه،‌ کشالهٔ پا و (بقیه‌اش رو به خاطر جلوگیری از بیش از اندازه حساس شدن موضوع اعلام نمی‌کنم) تیر می‌کشه. حس می‌کنم ابعاد بدنم یکی دو سایز کوچیک شده باشه از بس که ماهیچه‌هام منقبض شده! پریروز باشگاه خیلی کیف داد. تحرک بدنی واقعاً لذت بخشه. آدم راحت‌تر نفس می‌کشه و سرحال تره. فقط چون تازه کارم، کمی به عضلاتم فشار اومده. بیچاره‌ها هی آه می‌شکند. خصوصاً پیاده شدن از تاکسی برام مصیبتی شده. امروز هم دوباره می‌رم باشگاه. امیدوارم به زودی بتونم دوباره مثل قدیم چست و چابک از تاکسی پیاده شم!

چه می‌شود اینان را؟

به گزارش بی‌بی‌سی: «'دعوت به اسلام' در نوار ويدئويی القاعده
در يک نوار ويدئويی تازه، القاعده غير مسلمانان به ويژه آمريکايی ها را تشويق کرده به دين اسلام روی بياورند.ايمن الظواهری، مرد شماره دو القاعده، حضور کوتاهی در ابتدای اين فيلم دارد و از بينندگان می خواهد به صحبت های شخصی که وی را 'عزام آمريکايی' معرفی می کند، 'با دقت' گوش کنند.در ادامه اين تصاوير فرد موسوم به عزام آمريکايی ديده می شود که بينندگان را 'دعوت به اسلام' می کند. اين شخص که به نام آدام گادان نيز شناخته می شود، از ا! راد تحت تعقيب پليس فدرال آمريکا (اف بی آی) به شمار می رود و خود نيز به دين اسلام گرويده است.وی در حالی که پشت يک دستگاه کامپيوتر نشسته به مخاطبينش می گويد عدم شناخت از دين اسلام موجب می شود که غربی ها جنگ افروزی دولت های غربی و اسرائيل را عليه کشورهای مسلمان بپذيرند. »

جالبه برای من کارهای این‌ها. عملیات تروریستی انجام می‌دهند، ۱۰۰۰ ت آدم بی‌گناه رو می‌کشند،‌ بمب می‌گذارند و بچه‌ها رو یتیم می‌کنند و اشک خانواده‌ها رو در می‌آرند. کاری می‌کنند که توی هر فیلمی با نشان دادن چهره‌ی زشت و پر ریش و پشمی که می‌خواهد آدم‌های دیگه رو بکشه، یک مسلمان رو نشون بدهند (مثل فیلم v for vendetta که توی تلویزیون یک مسلمان داره یک زن مو بلوندی رو آزا ر می‌ده و یا توی scary movie 4 که یکی از ماشین می‌پره بیرون همه جا رو بترکونه اما بمبش کار نمی‌کنه و مردم می‌گیرند می‌زنندش و...). آبروی هر چی آدم توی خاور میانه است، و هر کسی که توی شناسنامه‌اش نوشته مسلمان رو می‌برند. کاری می‌کنند که کشورهای غربی به هیچ خاورمیانه‌ای ویزا ندهند و دنیا به مسلمان‌ها به دید یک مشت وحشی نگاه کنه. کاری می‌کنند که من به شخصه دارم کم کم حال و هوای جنگ‌های صلیبی رو تو هوا حس می‌کنم (یکی از این واعظ‌های خیلی مشهور مسیحی توی صحبت‌هاش راجع به زیادی بودن و منحرف بودن مسلمان‌ها صحبت کرده بود ... دقیقاً یادم نیست چی گفته بود اما هر چی گفته بود، چند هزار نفر تماشاچی‌ش که چشم به دهنش هستند توی ذهنشون یک چیزی بالاخره درست می‌شه). این همه افتضاح بار آورده این القاعده، یک عده آدمی که اسلام رو توی ریش، جنگ، زبان عربی و قیام و جهاد می‌بینند. حالا اومده تازه داره غربی ها رو به اسلام دعوت می‌کنه! اونجا مردم اگر بفهمند یکی مسلمونه، گروه ضربت و واحد خنثی کردن بمب رو صدا می‌زنند، حالا این‌ها دارند اون‌ها رو دعوت می‌کنند که بیایند و مسلمون شین! واقعاً کارشون مسخره و بدون فکر است.


Saturday, September 02, 2006

لباسی داریم و باشگاهی می رویم و می گوییم: «هوی!»

امروز صبح با مجید رفتیم لباس ورزشی خریدیم. می‌خوام برم کلاس رزمی. بریم یه امتحانی بکنیم ببینیم اوضاع از چه قراره. مطمئنناً تموم شدن پروژهٔ دانشگاهم تو تصمیمم بی‌تأثیر نبود. در هر صورت من که بیکار نمی‌شینم. این سنگ از رو سینم بر داشته شه، یکی دیگه خودم می‌ذارم. وقتی فکر می‌کنم می‌بینم حال می‌ده که همیشه آدم یه دل مشغولی داشته باشه. هر چی باشه از قدیم گفتند «زیر فشار باش، بهتر از اینه که با فشار زیر باشی!»

سنگ‌ها به کناری رفتند و ما نور را دیدیم

دیشب بالاخره پروژهٔ پایانی دانشگاه تموم شد. واقعاً‌ عین اون سنگی که کفار (لعن الله هم جمیعاً ...) می‌گذاشتند روی سینهٔ یاسر، این پروژه روی سینهٔ من مونده بود. اما بالاخره دیشب تموم شد. پروژهٔ اختیاری رو هم که ۲ هفته است تموم کردم، خیالمو از اون طرف هم راحت کردم. خلاصه بگم که از دیشب تا حالا خیلی شارژم. البته از دیشب شارژ بودم، بعد خوابیدم. صبح که بیدار شدم ادامهٔ شارژ بودنم رو از سر گرفتم.