chapine weblog وبلاگ چپینه

چپینه

Monday, October 23, 2006

ققنوس


وقتی بچه بودم، یادمه هر جا یک صفحه‌ٔ سفید (اعم از کاغذ، مقوا و حتی دیوار) پیدا می‌کردم، بدون فوت وقت سعی می‌کردم سادگی سفیدیش رو با نقوش رنگی ازش بگیرم. این صحنه رو به وضوح یادمه که عمهٔ بزرگم بدون هیچ مخالفتی (حداقل ظاهراً) با تمام خواسته‌های من (از قبیل درست کردن کوفته یا قرمه‌سبزی برای ناهار) موافقت می‌کرد، چون در غیر این صورت مداد قرمز دختر عمم ناراحت می‌شد و تمام دیوارهای خونهٔ عمه‌اینا باید جوابگوی این ناراحتی می‌بودند. توی این چند ساله از بس که درس و مشق و پروژهٔ کپی برداری و ترجمه بود و کم کم شد به پول و کار و دردسر، به کلی یادم رفته بود که من عاشق نقاشی کشیدنم!!!

1 Comments:

  • che khob ke yadet omad..
    man ke az bachegim asheghesh bodam alana ham hastam vali khob ta be koja bayad beram ke behesh beresam khodam ham nemidonam ...

    shad zi

    By Anonymous Anonymous, at 12:38 AM  

Post a Comment

<< Home