هویت وبلاگی
این چند وقته تازه لذت وبلاگ خونی رو درک کردم. چه قدر کار دوست داشتنی و جالبیه. آدم زندگی رو از زبون یک سری آدم دیگه میبینه که خیلی با خود آدم تفاوت ندارند. نه اینکه من مثل دیگرونم یا اونها مثل من هستند ها ... هر چی باشه خدا یک اشتباه رو ۲ بار تکرار نمیکنه. اما منظورم اینه که دیدی که من با زندگی دارم با دید تیم برتون خیلی بیشتر فرق میکنه تا تفاوت دید من با یک داشنجوی ۲-۳ سال بزرگتر/کوچکتر از من که حالا یا تو ایرانه یا رفته کانادا. بالاخره اشتراکیهامون خیلی بیشتره. اینه که خوندن وبلاگها کم کم داره باعث میشه که آخر این ماه برای امرار معاش دست به دامن روزهٔ مستحب بشم که یک وقت کارم به قرض و قوله نکشه.
نکتهای که توی این وبلاگ گردیهای اخیرم پیدا کردم نکتهٔ جالبیه که جای تأمل داره. خیلی از وبلاگ نویسها از اسامی مستعار استفاده میکنند. اسامی مستعار یا برای خودشون به عنوان وبلاگنویس و یا به طور کلی برای وبلاگشون. مثل وبلاگ پسر فهمیده، یا وبلاگ بلوط ، یا افکار، یا ماهی دودی یا سرزمین رؤیایی و یا ... بعضیهای دیگه هم هستند که از اسامی واقعیشون برای خودشون استفاده میکنند مثل گلایهها. نکتهٔ دیگری که به این نکته هم مربوط میشه میزان لذتیه که خوندن وبلاگها به من داد.
وقتی که آدم نویسندهٔ یک وبلاگ رو نمیشناسه، اخلاقیاتش رو نمیشناسه و یا در پایینترین سطح چهرهاش رو ندیده وقتی وبلاگشو میخونه توی ذهنش طرف رو تصور میکنه که داره با حالتی این مطالب رو تعریف میکنه. یک شخصیت مجازی توی ذهن آدم شکل میگیره. نکتهای که میخوام بگم اینه که این شخصیت مجازی به دلایلی خیلی از شخصیت واقعی وبلاگ نویس دوستداشتنیتره! چون منی که وبلاگی رو میخونم، وقتی شخصیت مجازی وبلاگ نویس را توی ذهنم میسازم خود به خود شخصیتی رو درست میکنم که دوستش دارم و باهاش راحتتر ارتباط برقرار میکنم. خود به خود خیلی از ویژگیهای شخصیت واقعی وبلاگ نویس که خیلی پسندیده نیستند، از چشم من پنهان میمونه. خود به خود یک مینیاتور تقریبی از شخصیت اصلی وبلاگنویس ساخته میشه که با شخصیت من هماهنگتره و همین باعث میشه که شخصیت ذهنی که من برای وبلاگ نویس میسازم دوست داشتنیتر از خودش باشه.
با توجه به این بحث فکر میکنم این که آدم برای وبلاگش و شخصیت وبلاگ نویسش یک نام مستعار انتخاب کنه خیلی جذابتره تا این که خودش رو معرفی کنه. وبلاگهای جالبی که من اخیراً باهاشون آشنا شدم و از خوندنشون لذت میبرم همینطور هستند. اما مثلاً فرض بگیرید که یکی از دوستانم که میشناسمش و تمام ابعاد شخصیتیش برام واضحه وبلاگ بزنه. خوندن وبلاگش خیلی برام جالب نیست. چون کافیه تا وسط یک مطلبشو بخونم تا بتونم آخر مطلب رو حدس بزنم. چون این آدم رو میشناسم و به شخصیتش اشراف دارم.
1 Comments:
merc dooste aziz az nazaret. man ba esme vagheiam minevisam. Balootk esme weblog hast. man ham gofte am o migam k esmam Leva hast. Leva Zand.
amma nazaret ro dark mikonam o ta hade ziadi ham aghide ma. merc k zahmat keshidi o neveshti.
By Anonymous, at 10:53 PM
Post a Comment
<< Home