chapine weblog وبلاگ چپینه

چپینه

Saturday, December 09, 2006

اختیارات و مسئولیت‌ها: خیابان شریعتی

چند روز پیش به خاطر یک حادثه که از ترکیدن شاهلولهٔ آب شروع شد و به آب گرفتن مسیر مترو ختم شد، قسمتی از خیابون شریعتی بالاتر از خیابان دولت (کلاهدوز) و پایین‌تر از پل صدر ریزش کرد. من داشتم رد می‌شدم که واقعه رو دیدم. خیابون شریعتی از سمت شمال به جنوب به قطر نزدیک ۱۰ متر ریخته بود. کارگرها توی سرمای زمستان و با هزار سختی ساعت ۱۱ شب مشغول کار کردن بودند و وقتی که من نگاه کردم به ابعاد ریزش با خودم مطمئن بودم که ۲-۳ روزی شریعتی، همین شکلی خواهد موند. اما فردا صبح خبر رسید که همه چی به حالت عادی برگشته و خیابون رو درست کرده‌اند. دستشون درد نکنه، واقعاً خسته نباشند.

اما بعد از تشکر و پاک کردن عرق روی پیشانی کارگران زحمت کشیده، بهتره فکری هم بکنیم به اینکه به جز دستمالی که کارگران خسته برای پاک کردن عرق خستگیشون به پیشونیشون می‌کشند باید یک دستمال خیس دیگه هم داشته باشیم. دستمال خیسی که مسئولین طراحی سیستم‌های زیرساختی شهر تهران باید به پیشونیشون بکشند و خدا رو شکر کنند که این حادثه خسارات جانی نداشت و ابعادش فقط در حد ۱۰ متر باقی موند. وای به روزی که ریزش زمین به زیر مغازه‌ها و یا منازل اطراف می‌رسید!

من اطلاعات عمرانی و شهرسازی ندارم، ادعایی هم ندارم که می‌تونم راهکارهای منطقی و عملی ارائه کنم. از این دسته آدم‌ها هم نیستم که می‌شینند توی تاکسی و هی از در و دیوار بد می‌گند و غر می‌زنند و از بالا تا پایین به اداره کنندگان کشور تهمت می‌زنند و دست آخر یک سؤال می‌پرسی، جوابی برای گفتن نداره و مدرکی برای حرف‌هاش به جز حرف صغری خانوم و اکبر آقا نداره. اصلا هم نمی‌خوام توی وبلاگم بگم کی بده و کی خوبه و یا اینکه فلانی که بود بهتر بود یا بدتر.

این حادثه یک مطلب رو توی ذهن من آورد. اینکه طراحی سیستم‌های زیرساختی و شهری کار واقعاً‌ سخت، مهم و مهم و مهم و مهمیه! کار یکی دو شب حسن و اکبر و پسر خاله نیست، کاریه که باید روی هر قسمتش یک تیم متخصص یک سال تا۲ سال وقت فقط صرف طراحی کنند. باید ۱۰۰ تا مورد و نکته و مطلب رو در نظر گرفت و تمام شرایط محیطی رو توش دخیل داد. و مهمتر از همهٔ این‌ها، مهمتر از همهٔ این‌ها این که مسئولیتش رو به عهده گرفت. تأکید می‌کنم مسئولیت! مسئولیت! مسئولیت!

متأسفانه من توی جامعه‌ای که توش زندگی می‌کنم عتش سیری ناپذیری برای «مقام» می‌بینم. برای «اسم». این که فلانی «فلان کاره» است خیلی مهمه توی این جامعه. تا یک منسب جدید تعریف می‌شه، سریعاً کرور کرور آدم داوطلب می‌شه که این «پست» رو تحویل بگیره. همه خوشحال و شادان، افتخاراتشون رو به رخ می‌کشند و تمام تلاششون رو می‌کنند که به اون «مقام» برسند. اما نکته این‌جاست که هیچ کدوم از این افراد درک نکردند که هر «مقام» یک سری «اختیارات» داره که داشتن این اختیارات خیلی «خوبه». حالا شاید بشه یک جوری گفت لذت‌بخشه. همیشه داشتن یک اختیار، از نداشتنش بهتره. برای همین هم هست که هزار تا داوطلب لبخند زنان به سمت «مقام» پیش می‌رند. اما این سکه، یک روی کوچولوی دیگه هم داره و اون چیزیه به اسم «مسئولیت». هر «مقام» یک سری اختیارات داره، نه از بهر تفریح و یا جایزه و یا پیش‌کشی، بلکه این اختیارات از بهر «انجام مسئولیت» داده می‌شند. اختیارات داده شده به یک مقام برای هر چه بهتر انجام دادن اون مسئولیته. یعنی فلسفهٔ وجودی «اختیار» برای یک «مقام»، انجام هر چه بهتر «مسئولیت» است. در نتیجه روزی که «مسئولیت» انجام نشه، «اختیار» هم باید از بین بره. آیا تمام کسانی که شادان و با امید به سمت خیل گستردهٔ «مقام»هایی که در سیستم ادارهٔ کشور ما تعریف می‌شه قدم بر می‌دارند، مطمئن هستند که می‌توانند اون روی کوچولوی سکه رو هم در نظر داشته باشند؟ آیا «مسئولیت» رو می‌پذیرند؟ یا اینکه فقط «اختیار» به نظرشون جالبه؟

چه کسی جوابگوی مرگ و میر‌های احتمالی واقعه‌‌ٔ خیابون شریعتیه؟ این سؤال باید الآن جواب داده بشه، تا دفعهٔ بعد که مرگ و میری رخ داد معلوم باشه که چه کسی می‌تونسته از این مرگ و میر جلوگیری کنه.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home