همینطوری
هدفمندی توی زندگی باعث میشه که توی تصمیمگیریها آدم بتونه با دید مقایسهای، تصمیمگیری کنه. وقتی که کسی هدفی نداره اگر با چند گزینهٔ انتخابی مواجه بشه انتخاب کردن هر کدوم از گزینهها با بقیه براش تفاوتی نمیکنه. در نتیجه احتمال اینکه هر کدوم از این گزینهها رو انتخاب کنه، برابر بقیهشونه. همین شرایط باعث میشه که رفتارهای این فرد رو نشه راحت پیشبینی کرد. اما وقتی کسی توی زندگیش هدفی رو دنبال میکنه وقتی که با چند گزینه مواجه میشه که باید از بین اونها یکی رو انتخاب کنه، با توجه به این که کدوم گزینه این فرد رو بیشتر به هدفش نزدیک میکنه تصمیم میگیره. همین امر باعث میشه که گزینههای تصمیمگیری هموزن نباشند و احتمال انتخاب شدن یک گزینه به نسبت بقیهٔ گزینهها متفاوت میشه. برای همین اگر هدفی که این فرد دنبال میکنه شناسایی بشه خیلی راحت میشه پیشبینی کرد که در فلان وضعیت تصمیمگیری این فرد چه تصمیمی رو اتخاذ میکنه. در کل من همیشه با هدفمندی توی زندگی خیلی موافق بودم و هستم. اعتقاد دارد کسی که بخواد به یک جایی برسه، اول باید برای خودش یک هدف تعریف کرده باشه. توی دوست و آشنا هم با آدمهایی که هدفمند زندگی میکنند خیلی راحتتر برخورد میکنم. به همین علتی که توضیح دادم. چون میشه تشخیص داد که این آدم میخواد چه کار کنه. اما معاشرت با افرادی که هدفمند نیستند کار کمی سختیه. چون نمیشه راحت پیشبینیشون کرد، شناخت عکسالعملهاشون هم کار سختی میشه. حتی کمی از بیهدفیشون روی آدم هم تأثیر میگذاره و این برای یک فرد هدفمند میتونه یک ضربه باشه.
با تمام این احوال گاهی خیلی خوش میگذره که آدم کاملاً «همینطوری» بیاد بیرون از خونه و توی خیابون راه بره و مردم رو نگاه کنه. آهنگ گوش بده و به غروب آفتاب از گوشهٔ پنجره نگاه کنه و آخرین تلاشهای این یار دیرینهٔ زندگی رو برای گرم کردن پوست صورتش حس کنه.
خیلی لذت بخشه که آدم گاهی هدفمندی رو کنار بگذاره و کمی بیهدف زندگی کنه. فکر میکنم اینطوری ارزش هدفمندی بیشتر درک میشه. من دوست دارم گاهی «همینطوری» زندگی کنم. البته فقط گاهی.
1 Comments:
سلام
با تشکر از شما و ضمن عذرخواهی. نوشته مورد اشاره اون کامنت گذار این نوشته بوده
http://rakhtkan.com/?p=335
By Anonymous, at 7:11 PM
Post a Comment
<< Home